rss

دوشنبه 5 5 1394

بسمه تعالی-  مجموعه ای از جملات ناب و برگزیده استاد جهت شرکت در جشنواره ی الکترونیکی پیشوای مرتضی

گرداوری کننده : شهرام احمدی دبیر ادبیات آموزش وپرورش استان اردبیل شهرستان سرعیین

تعداد   35 از کتاب جاذبه ودافعه نوشته ی استاد شهید شهیرمرتضی

 

 

شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره انگیزتر و عکس العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

گویند محمد بن شهرآشوب مازندرانی- که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است- هنگامی که کتاب معروف مناقب را تألیف میکرد، هزار کتاب به نام «مناقب» که همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت. این یک نمونه میرساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول میداشته است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بودهاند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران اجتماعی، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار که کالای عارف است،(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 

در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران.

مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

 

علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشهای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوی میبرید و روز در متن اجتماع فعالیت میکرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگیهای او را میدید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانهاش را میشنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانهاش را میدید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانهاش را میشنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

کتاب حاضر مجموعهای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه مبارک رمضان سال 1388 در حسینیه ارشاد ایراد شده است. این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:13)

 

در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم میخورد محبت است. آنها میگویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیدهاند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:22)

 

 

اسلام، هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:25)

 

 

علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است. . (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:31)

 

جاذبه علی علیه السلام از قسم اخیر است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:36)

 

علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:37)

 

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی میرود، اما علی و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:39)

 

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:40)

 

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقهمند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:41)

 

عشق، قوای خفته را بیدار و نیروهای بسته و مهارشده را آزاد میکند نظیر شکافتن اتمها و آزاد شدن نیروهای اتمی. الهام بخش است و قهرمان ساز. چه بسیار شاعران و فیلسوفان و هنرمندان که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراکی، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میکند، و آنگاه که در جهت عِلوی متصاعد شود کرامت و خارق عادت به وجود میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

روح را از مزیجها و خلطها پاک میکند و به عبارت دیگر عشق تصفیهگر است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

 

صفات رذیله ناشی از خودخواهی و یا سردی و بیحرارتی را از قبیل بخل، امساک، جبن، تنبلی، تکبر و عجب، از میان میبرد. حقدها و کینهها را زایل میکند و از بین  برمیداردگو اینکه محرومیت و ناکامی در عشق ممکن است به نوبه خود تولید عقده و کینهها کند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:49)

 

قلب زمامدار بایستی کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور میتوان مردم را گوسفند وار راند ولی نمیتوان نیروهای نهفته آنها را بیدار کرد و به کار انداخت. نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی جاذبهدار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروهای عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:63)

 

 

 

ابن عباس گفت در محضر پیغمبر بودیم. پرسیدند: بهترین همنشینان کیست؟

حضرت فرمود:

مَنْ ذَکرَکمْ بِاللَّهِ رُؤْیتُهُ وَ زادَ کمْ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَکرَکمْ بِالْاخِرَةِ عَمَلُهُ «1».

آن کس که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:67)

 

            تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:69)

 

سیوطی روایت میکند که پیغمبر فرمود:

«دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:

«آیا راهنمایی کنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آری یا رسول اللَّه! فرمود: این، علی است. دوستش بدارید به دوستی من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را برای شما بگویم.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

 

علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت میورزید و از کسی ملاحظه میکرد به خاطر خدا بود. قهراً این حالت دشمن ساز است و روحهای پر طمع و پر آرزو را رنجیده میکند و به درد میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:99)

 

وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل. بصیرت در دین- همچنانکه در روایت آمده است- اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:109)

 

این شرط که اعمال بصیرت در امر به معروف و نهی از منکر واجب است، مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی است به استثنای خوارج. آنها روی همان جمود و خشکی و تعصب خاصی که داشتند میگفتند امر به معروف و نهی از منکر تعبد محض است، شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد، نباید نشست در اطرافش حساب کرد. طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته میشوند و خونشان هدر میرود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدی بر قیامشان مترتب نیست، قیام میکردند و یا ترور میکردند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص: 110 زیر صفحه)

 

 

انَّک لَمَلْبُوسٌ عَلَیک، انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ «2».

سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمیشود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:120)

 

عبادت توأم با جهالت از نظر علی- که اسلام شناس درجه اول است- ارزشی نداشت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:136)

 

 

 

تنگ نظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی میبینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشک مغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:139)

 

اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی میرساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:143پا ورقی)

 

رسول اکرم فرمود:

انّی ما اخافُ عَلی امَّتِی الْفَقْرَ وَ لکنْ اخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ «1».

من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد میکند، فقر اقتصادی وارد نمیکند.


 

 

 

 

 

(0) نظر | برچسب ها :
پنج شنبه 1 5 1394

بسمه تعالی-  مجموعه ای از جملات ناب و برگزیده استاد جهت شرکت در جشنواره ی الکترونیکی پیشوای مرتضی

گرداوری کننده : شهرام احمدی دبیر ادبیات آموزش وپرورش استان اردبیل شهرستان سرعیین

تعداد   35 از کتاب جاذبه ودافعه نوشته ی استاد شهید شهیرمرتضی

 

 

شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره انگیزتر و عکس العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

گویند محمد بن شهرآشوب مازندرانی- که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است- هنگامی که کتاب معروف مناقب را تألیف میکرد، هزار کتاب به نام «مناقب» که همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت. این یک نمونه میرساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول میداشته است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بودهاند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران اجتماعی، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار که کالای عارف است،(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 

در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران.

مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

 

علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشهای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوی میبرید و روز در متن اجتماع فعالیت میکرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگیهای او را میدید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانهاش را میشنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانهاش را میدید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانهاش را میشنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

کتاب حاضر مجموعهای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه مبارک رمضان سال 1388 در حسینیه ارشاد ایراد شده است. این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:13)

 

در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم میخورد محبت است. آنها میگویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیدهاند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:22)

 

 

اسلام، هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:25)

 

 

علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است. . (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:31)

 

جاذبه علی علیه السلام از قسم اخیر است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:36)

 

علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:37)

 

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی میرود، اما علی و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:39)

 

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:40)

 

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقهمند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:41)

 

عشق، قوای خفته را بیدار و نیروهای بسته و مهارشده را آزاد میکند نظیر شکافتن اتمها و آزاد شدن نیروهای اتمی. الهام بخش است و قهرمان ساز. چه بسیار شاعران و فیلسوفان و هنرمندان که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراکی، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میکند، و آنگاه که در جهت عِلوی متصاعد شود کرامت و خارق عادت به وجود میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

روح را از مزیجها و خلطها پاک میکند و به عبارت دیگر عشق تصفیهگر است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

 

صفات رذیله ناشی از خودخواهی و یا سردی و بیحرارتی را از قبیل بخل، امساک، جبن، تنبلی، تکبر و عجب، از میان میبرد. حقدها و کینهها را زایل میکند و از بین  برمیداردگو اینکه محرومیت و ناکامی در عشق ممکن است به نوبه خود تولید عقده و کینهها کند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:49)

 

قلب زمامدار بایستی کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور میتوان مردم را گوسفند وار راند ولی نمیتوان نیروهای نهفته آنها را بیدار کرد و به کار انداخت. نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی جاذبهدار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروهای عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:63)

 

 

 

ابن عباس گفت در محضر پیغمبر بودیم. پرسیدند: بهترین همنشینان کیست؟

حضرت فرمود:

مَنْ ذَکرَکمْ بِاللَّهِ رُؤْیتُهُ وَ زادَ کمْ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَکرَکمْ بِالْاخِرَةِ عَمَلُهُ «1».

آن کس که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:67)

 

            تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:69)

 

سیوطی روایت میکند که پیغمبر فرمود:

«دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:

«آیا راهنمایی کنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آری یا رسول اللَّه! فرمود: این، علی است. دوستش بدارید به دوستی من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را برای شما بگویم.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

 

علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت میورزید و از کسی ملاحظه میکرد به خاطر خدا بود. قهراً این حالت دشمن ساز است و روحهای پر طمع و پر آرزو را رنجیده میکند و به درد میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:99)

 

وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل. بصیرت در دین- همچنانکه در روایت آمده است- اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:109)

 

این شرط که اعمال بصیرت در امر به معروف و نهی از منکر واجب است، مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی است به استثنای خوارج. آنها روی همان جمود و خشکی و تعصب خاصی که داشتند میگفتند امر به معروف و نهی از منکر تعبد محض است، شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد، نباید نشست در اطرافش حساب کرد. طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته میشوند و خونشان هدر میرود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدی بر قیامشان مترتب نیست، قیام میکردند و یا ترور میکردند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص: 110 زیر صفحه)

 

 

انَّک لَمَلْبُوسٌ عَلَیک، انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ «2».

سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمیشود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:120)

 

عبادت توأم با جهالت از نظر علی- که اسلام شناس درجه اول است- ارزشی نداشت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:136)

 

 

 

تنگ نظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی میبینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشک مغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:139)

 

اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی میرساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:143پا ورقی)

 

رسول اکرم فرمود:

انّی ما اخافُ عَلی امَّتِی الْفَقْرَ وَ لکنْ اخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ «1».

من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد میکند، فقر اقتصادی وارد نمیکند.


 

 

 

 

 

(0) نظر | برچسب ها :
يکشنبه 3 3 1394


نکات مهم  برای داشتن یک تدریس فعال ، موفق و رضایت بخش

۱-در هنگام ورود به کلاس سلام بدهیم.
۲- با نام خدا و
 توکل بهاو کلاس را شروع کنیم .
۳-به هنگام تدریس، نشاط روحی و عاطفی خود را حفظ کنیم.
۴-درامرتدریس خلوص نیت داشته و تقوا را رعایت کنیم.
۵-.با خوشرویی تدریس کرده و همواره چهره بشّاشی داشته باشیم.
۶-. زمان هر جلسه تدریس را در نظر داشته باشیم .
۷-سعی کنیم ساعت تدریس را تغییر ندهیم.
۸- احساسات و عواطف دانش آموزان را جریحه دار نکنیم.
۹-تلاش کنیم فضایی عاطفی بوجود آوریموآرامش خود را حفظ کنیم.
۱۰-
  سعه ی صدر داشته باشیم .
۱۱- از قضاوت ناصحیح نسبت به دانش آموزان پرهیز کنیم

. ۱۲-  وقت کلاس رابا مطالب بیهوده و بی ارزش  صرف نکنیم.
۱۳-
  وفای به عهد، خوش قولی و تواضع در تدریس را از یاد نبریم.
۱۴-
  اشتباهات خود را توجیه نکنیم.
۱۵-
  از بزرگان و شخصیتهای دینی  و علماء با احترام نام ببریم.
۱۶-
  از به کار بردن کلمات خارج از نزاکت پرهیز کنیم.
۱۷-
  پرگوئی نکنیم، کم گوی گزیده گوی چون دُر
۱۸-
  رازدار و محرم اسرار دانش آموزان باشیم.
۱۹-
  از تعصب بیجا پرهیز کنیم.
۲۰-
  از دانش آموزان توقعات بیش از اندازه نداشته باشیم.
۲۱- کلمات و جملات
 خود را رسا و روان ادا کنیم.
۲۲-
  از داشتن تکیه کلام بپرهیزیم..
۲۳- در تدریس ذوق و سلیقه به کار ببریم.
۲۴- آرام و شمرده تدریس کنیم.
۲۵-
  ساده ولی  عمیق تدریس کنیم.
۲۶-
  در املاء کلمات دقت کنیم و کلمات را صحیح روی تابلو بنگاریم.
۲۷-
  ذوق و استعداد دانش آموزان را شناسایی و هدایت کنیم.
۲۸-
  بین دانش آموزان رقابت سالم و مثبت ایجاد کنیم.
۲۹-
  در برخوردها عدل و انصاف را رعایت کنیم.
۳۰-
  به دانش آموزان توجه و نگاه یکسان داشته باشیم.
۳۱- از تشویق به موقع غافل نشویم..
۳۲-
  با دانش آموزان همدردی کنیم
۳۳-
  سخن دانش آموزان را بی مورد قطع نکنیم.
۳۴-
  کارها و فعالیتهای مربوط به کلاس را بین دانش آموزان تقسیم و به آنها مسئولیت بدهیم.
۳۵-به کار خویش ایمان داشته باشیم.
۳۶- برنامه ریزی درسی داشته باشیم.
۳۷-
   سعی کنیم کردار و رفتار خوبی از خود نشان دهیم.
۳۸-
  پیش از تدریس، شناختی اجمالی از وضعیت ، موقعیت و سطح معلومات دانش آموزان بدست آوریم.
۳۹-
  بیش از اندازه در کار دانش آموزان ، خود را دخالت ندهیم.
۴۰- در هنگام موعظه ، خود را مخاطب اصلی قرار دهیم..
۴۱-
  سعی کنیم شخصیت علمی و اجتماعی خویش را پیش دانش آموزان سبک نکنیم.
۴۲-
  مقررات خشک و افراطی را از کلاس دور کنیم.
۴۳- نسبت به فعالیت دانش آموزان بی تفاوت و بی توجه نباشیم.
۴۴- در تدریس سعی کنیم از روش تدریس فعال استفاده کنیم.
۴۵-
  بر موضوعات درسی ، تسلط و از آن اطلاع کافی داشته باشیم.
۴۶-
  در افزایش آگاهیها و محتوای علمی و درسی خود بکوشیم.
۴۷-
  به سؤالات دانش آموزان با لحن خوب و مناسب پاسخ دهیم.
۴۸- مطالعه پیش از تدریس و آمادگی قبلی جهت تدریس داشته باشیم.
۴۹-
  . به مقررات محیط آموزشی احترام بگذاریم.
۵۰-
  از ابتکار و خلاقیت در تدریس استفاده کنیم.
۵۱-
  از روشهای تدریس و نحوه ی به کار گیری آنها آگاه باشیم.
۵۲-
  به کیفیت شروع ، ادامه و پایان درس توجه داشته باشیم.
۵۳- به هنگام تدریس مطالب ، تنوع را فراموش نکنیم.
۵۴- از تجربیات درسی و تدریس دیگران استفاده کنیم.
۵۵- در هر درس مطالب نو وتازه ای بیان کنیم.
۵۶- سعی کنیم دانش آموزان در ارتباط با درس فعالیت عملی داشته باشند.
۵۷-
  دانش آموزان را نسبت به یادگیری درس تشنه کنیم.
۵۸- در صورتی که احساس خستگی در چهره دانش آموزان دیدیم، از ادامه تدریس خودداری ،وبا روش های خاصی کلاس را زنده کنیم.
۵۹-
  سعی کنیم همواره اشکالات تدریس خود را رفع کنیم.
۶۰- موضوع و عنوان درس را در ابتدای تدریس مشخص و بازگو کنیم.
۶۱- درس را مرحله به مرحله تدریس کنیم.
۶۲- بیش از اندازه ی معمول به جزوه ، کتاب و یا متن درس نگاه نکنیم.
۶۳-
  از طرح شبهات و اشکالات بدون جواب بپرهیزیم.
۶۴-
  در انتهاجمع بندی درس را فراموش نکنیم.
۶۵-
  از داشتن لحنی یکنواخت و تن صدای ثابتپرهیز کنیم.
۶۶- در هنگام تدریس ، در یک مکان ثابت ثابت نمانیم.
۶۷- دقت کنیم تمرینها یا مسائل ( تکالیف) در حد توان دانش آموزان باشد.
۶۸- در هنگام تدریس از وسائل و امکانات آموزشی موجود حداکثر بهره را ببریم.
۶۹-
  در هنگام تدریس حتی الامکان از مثال استفاده کنیم.
۷۰-
  در انتهای تدریسخلاصه ی درس را بازگو و از دانش آموزان نیز بخواهیم.
۷۱-
  ظاهری آراسته و منظم داشته باشیم و در نظر بگیریم که زیبایی ، سادگی است .
۷۲-
  در کارهایمان نظم داشته باشیم تا الگوئی مناسب برای دانش آموزان باشیم.
۷۳-
  نتایج ازمونها را بررسی کنیم تا نقاط ضعف و قوت را بیابیم.
۷۴- در هنگام خشم، بر احساسات و عواطف خود غلبه کنیم.
۷۵- در تمام کارهای خود ، قاطعیت و برش داشته باشیم.
۷۶- دانش آموزان را در بالا رفتن از نردبان علم و دانش یاری کنیم.
۷۷- در هنگام تدریس سعی کنیم تمام توجه دانش آموزان را به خود جلب کنیم.
۷۸-
  فرصت انتقاد از خودمان را به دانش آموزان بدهیم.
۷۹-
  اگر پاسخ سوالی را نمی دانیم سعی کنیمبه  جلسه آینده موکول کنیم تا جواب را بیابیم.
۸۰- تجارب تازه خود را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم .

 ۸۱-    هیچ وقت به دانش آموز جواب نادرست ندهیم.

منابع : ۱-  ماهنامه فرهنگ و تعاون  ۲- مجلات پیوند ۳- مشاوره از فرهنگیان
(0) نظر | برچسب ها :
پنج شنبه 17 2 1394

رسانه های آموزشی

ابزار و رسانه های آموزشی و کمک آموزشی یکی از لوازم فرآیند یادگیری است و بر عمق و وسعت یادگیری می افزاید و به توانایی دانش آموزان ارتقا می بخشد. استفاده از رسانه ها، بی تردید امروزه یکی از کاربردی ترین و موثرترین ابزار در امر یادگیری و تسهیل آن به شمار می رود.

رسانه آموزشی ترجمه Media Instruction است که در لغت به واسطه، وسیله، ماده وسط، رابط دو چیز، حد فاصل و بالاخره وسیله نقل و انتقال تعریف شده است. تمام این معانی با آنچه اصطلاحا رسانه آموزشی نامیده می شود مطابقت دارد. رسانه آموزشی ابزاری برای ارایه آموزش به فراگیر و طبیعتا جزیی از فریند آموزش و تکنولوژی است، نه تمام آن.

 در کلاس درس عامل اصلی آموزش معلم است، رسانه آموزشی همان معلم است، و یا اگر فراگیر تمام مطالب را از تلویزیون دریافت کند، در این صورت رسانه آموزشی تلویزیون است. از زمانی که آموزش شروع شده است رسانه ها نیز وجود داشته است و یکی ازاولین رسانه ها معلم بوده است. رسانه های آموزشی برای برقراری ارتباط موثر در تدریس درکلاس که به صورت گروهی انجام می گیرد لازم و ضروری به شمار می آیند.

در حال حاضر رسانه های آموزشی جزئی تفکیک ناپذیر از فرایند آموزش یادگیری هستند. رسانه های آموزشی دیگر وسایل و موادی در حمایت از آموزش نیستند. بلکه رسانه ها خود نیز داده های آموزشی می باشند.

 بنابراین:

رسانه آموزشی به کلیه امکاناتی اطلاق می شود که می توانند شرایطی را در کلاس به وجود آورند که تحت آن شرایط شاگردان قادرند، اطلاعات، رفتار و مهارت های جدیدی را با درک کامل به دست آورند. تجارب متعدد نشان داده است که استفاده از رسانه ها در میزان یادگیری شاگردان اثر می گذارد وازطرف دیگر از طول زمان لازم برای آموزش می کاهد.

 

 

نقش حواس در یاد گیری:

علت دیگر استفاده از وسایل کمک آموزشی نقشی است که حواس مختلف در یادگیری دارا هستند. حواس مختلف نقش واحدی در یادگیری دارا نیستند.

 

75% یادگیری از طریق کاربرد حس بینابی صورت می گیرد.

13%  یادگیری از طریق کاربرد حس شنوایی صورت می گیرد.

6%  یادگیری از طریق کاربرد حس لامسه صورت می گیرد.

3%  یادگیری از طریق کاربرد حس بویایی صورت می گیرد.

3%  یادگیری از طریق کاربرد حس چشایی صورت می گیرد.

 

قسمت اعظم یادگیری در انسان از طریق حس بینایی است.

 

مجموع حواس بویابی – چشابی –لامسه است، با این حال هنوز معلمان برکاربری 13% حس شنوایی تاکید می کنند. تحقیقات نشان می دهد تقریبا 60% از وقت فراگیران در مدارس ابتدایی و 90% در مدارس متوسطه و دانشگاه ها صرف گوش دادن می شود. در آموزش چرخه ی آب در کتاب علوم با استفاده از تصاویر و چارت های آموزشی می توان در دانش آموز ایجاد انگیزه وآموزش را کاربردی و عینی تر نمود مخصوصا در مورد مفاهیمی که در دسترس نیستند.

 

اهداف در تدریس این مفهوم:

عینی تر نمودن مفاهیم

آشنایی با جزئیات مفاهیم

بالابردن درصد یادگیری

درگیر نمودن حواس در یادگیری

 

اهداف و آثار درتدریس به این شیوه:

الف) آثار تربیتی:

مقطع ابتدایی و به طور کلی سال‌های اولیه تحصیلی بهترین زمان بر ای پرورش خصوصیات مثبت است. در آموزش کودکان ما نتنها فرصت هایی برای فراگیری دانش و مهارت ها ایجاد می کنیم. بلکه گرایش به یادگیری و کاربرد آن مهارت ها را نیز می‌توانیم تشویق کنیم. بر این اساس بهترین سال‌های آموزشی برای ایجاد نگرش مثبت نسبت به کاربرد فناوری آموزشی و به خصوص رسانه ها در یادگیری دوره ابتدایی خواهد بود.

زیرا در این مرحله سنی با توجه به ویژگی های خاص آن ضمن این که استفاده از فناوری آموزشی بر رسانه ها به آسانی صورت می گیرد، سبب ایجاد نگرش مطلوب نسبت به استفاده از آن ها توسط کودکان می شود، به طوری که ضامن کاربرد آن ها در تحصیلات و زندگی آتی دانش‌آموزان خواهد بود.

 

همچنین پژوهش‌هایی که روی رشد مغز صورت گرفته است ما را از فرصت های فراگیر قابل توجه در سال های اولیه زندگی و آثار بلند مندت تجربیات اولیه کودکی مطلع می سازد. یادگیری در این مرحله از طریق تجربیات معنی دار، همه جانبه و فعال صورت می گیرد و کودکان از این طریق با  محیط و دیگران ارتباط برقرار می کنند. در این معنا یکی از ابزارهای موثر یاد گیری رسانه های آموزشی مناسب و متناسب با مرحله رشد ذهنی کودکان است، به ویژه این که مطالعات پیاژه نیز اهمیت تربیات علمی را در مرحله سنی مورد تاکید قرار می دهد.

 

ب) آثار اجتماعی:

امروزه کمتر کسی یارای مخالفت با این نظر را دارد که توسعه انسانی اگر شرط کافی برای حفظ نرخ بالای رشد اقتصادی نباشد، شرط لازم آن محسوب می شود. مطالعات چندی موید این حقیقت است که سرمایه گذاری در توسعه منابع انسانی به ویژه در آموزش ابتدایی منجر به تقویت چشم گیر بهره وری و درآمد می شود.

 

بهترین رسانه در فعالیت های پرورشی کلاسی:

« موثرترین راه دستیابی به گروه هدف استفاده تلفیقی از چندین رسانه است زیرا هریک اثر یکدیگر را تقویت می کنند.»

الگوی استفاده از رسانه های آموزشی در تدریس

برای استفاده مۆثر از رسانه‌ها در آموزش و با توجه به به نقش و اهمیت آن ها در امر آموزش، الگویی به طور اصولی ارائه شده است. این الگو با استفاده از ترکیب رسانه‌ها، یک راهنمای عملی برای معلمان است. تأکید اصلی این الگو بر طبقه بندی کاربردی رسانه‌ها در آموزش و استفاده واقعی از رسانه‌ها در کلاس درس است. این الگو شامل گامهایی است که به معرفی آنها می پردازیم.

 

گام اول : شناسایی یادگیرندگان ( تجزیه و تحلیل ویژگی های یادگیرندگان )

اولین گام از این الگو عبارتست از شناخت یادگیرندگان. یادگیرندگان را می‌توان بر حسب ویژگی های عمومی و شایستگی های ویژه دانش، مهارت ها ونگرش های آنان درباره ی موضوع، مورد بررسی قرار داد. در طبقه بندی ویژگی های عمومی، مشخص کردن و شناسایی فرگیرندگان از جنبه‌هایی نظیر سن، سطح کلاس و عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مورد نظر است. این عوامل به معلم کمک می‌کند که سطح درس را مشخص و مثال هایی انتخاب کند که مقصود اصلی را به فراگیران انتقال دهد. برای مثال، ممکن است رسانه‌های غیر چاپی بر دانش آموزانی که مهارت کافی برای خواندن ندارند، تأثیر زیادی بگذارد.

در هر حال، برای معلمی که با فراگیرندگان زیادی سرو کار دارد، تجزیه و تحلیل ویژگی های عمومی، اطلاعات زیادی به او خواهد داد، اگر چه گاهی اوقات، ممکن است این شناسایی و شناخت تفاوتهای زیادی با هم داشته باشد.

 

گام دوم : بیان اهداف آموزشی

گام دوم در این الگو برای استفاده از رسانه‌های آموزشی، بیان اهداف آموزشی است. فراگیرندگان باید چه نوع اهداف یادگیری را به دست آورند؟

 

در واقع فراگیرنده در زمان تکمیل آموزش باید چه توانایی جدیدی کسب کند؟

اهدافی که معلم بیان می‌کنید باید دقیقاً قابل حصول باشد. مثلاً این هدف که « دانش آموزان من برای تسلط بر مهارت های ریاضی» آماده می‌شوند. هدفی است که خیلی مبهم است و به عنوان یک هدف ویژة عمومی مطرح می‌شود. هر چند که کیفیت، به عنوان یک هدف مطرح است، بیان گسترده‌ای از موقعیت و وضعیت به شمار می‌رود. چنین هدفی حفاظ و پوششی برای تعدادی از اهداف ویژه خواهد بود. مثل آن که دانش آموزان کلاس دوم بتوانند توانایی جمع اعداد یک رقمی با یک رقمی را به دست آورند.

 

حال سۆال این است که چرا معلّم باید اهداف آموزشی را بیان کند؟

در وهله اول، معلم باید بداند که هدف اصلی، انتخاب مناسب رسانه‌ و روش هاست. دلیل اساسی دیگر این است که کار ارزشیابی به او کمک می‌کند. اگر اهداف قابل مشاهده نباشد. معلوم نمی‌شود که یادگیرندگان باید چه چیزی را به دست آورند. بدون اهداف صریح و روشن، دانش آموزان نیز نمی‌دانند که چه انتظاری از آنان وجود دارد. به علاوه، بیان اهداف، فعالیت های معلم و فراگیرنده را روشن می کند.

مسئولیت معلم به عنوان یک آموزش دهنده، عبارت است که فراهم آوردن و آماده کردن فعالیت های یادگیری مناسب برای دست یافتن به اهداف و مسئولیت فراگیرنده، شرکت مۆثر در این گونه فعالیت های یادگیری است.

 

گام سوم : انتخاب رسانه و مواد آموزشی

فرآیند انتخاب رسانه به دو نکته اشاره می کند:

الف) انتخاب رسانه مناسب برای اجرا.

ب) انتخاب و طراحی مواد آموزشی جدید.

 

انتخاب رسانه مناسب، وظیفه بسیار پیچیده و مشکلی است. زیرا هیچ کس به این سۆال، که کاربرد کدام یک از رسانه ها در امر آموزش مفیدتر است. پاسخ کاملی نداده است. هر کدام از مربیان و پیشروان امر آموزش سعی کرده اند به گونه‌ای به این سۆال پاسخ دهند. ولی قدر مسلم این است که اگر رسانه‌ها درست انتخاب شوند، در کار تدریس مۆثر خواهند بود.

 

برای انتخاب رسانه مناسب  باید اصولی را مد نظر داشت :

در انتخاب رسانه باید ساده‌ترین و ارزان ترین آنها را برای هر آموزشی انتخاب کرد. زیرا تحقیقات نشان داده است که رسانه ها ازنظر انتقال محتوای آموزش از فرستنده به گیرنده، تفاوتی با هم ندارند.

در انتخاب رسانه باید به گرایش شاگردان به رسانه مورد نظر، برداشت آنان از نظر میزان یادگیری  از طریق آن رسانه و انتخاب رسانه به وسیله خود شاگردان توجه شود و هر مورد، پیش بینی های لازم برای انتخاب رسانه به عمل آید. گاه خصوصیات ویژه محتوا، نوع خاصی از رسانه را طلب می کند.

در زمینه انتخاب رسانه، ابتدا باید به این مسئله پرداخت که هر رسانه تا چه حد در یادگیری مۆثر است. سپس از بین رسانه های مناسب، رسانه‌ای انتخاب شود که با شرایط موجود هم خوانی دارد.

 

برای نمونه رسانه های آموزشی و کمک آموزشی برای درس دینی  و قرآن عبارتند از :

 

الف –آموزشی

1- کتاب درس

2- لوحه های آموزشی

3- نوار آموزشی

4- قرآن کامل

5- نوار ویدیویی

 

ب- کمک آموزشی

1- نرم افزارهای آموزشی

2- مجله های آموزشی

3- کتاب کار دانش آموز

4- کتاب راهنمای والدین

 

گام چهارم: استفاده مۆثر از رسانه ها و مواد آموزشی

بعد از آن که رسانه و مواد آموزش مورد نظر انتخاب شد، معلم باید به این موضوع فکر کند که چگونه به کار گرفته شود و چه مدتی برای به کارگیری مناسب آن ها لازم است. گاه استفاده از یک رسانه در زمان محدود امکان پذیر نیست و همین امر سبب می شود که رسانه دیگری که از نظر دستیابی به هدف ها در سطح پایین ترین قرار دارد، انتخاب گردد. همچنین در این مرحله، باید کلاس و تجهیزات لازم برای خواندن را آماده کرد. در این زمینه‌ می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

الف) آمادگی فراگیرنده : 

تا فراگیرنده به درس معلم توجه نکند و در اجرای فعالیت های آموزشی با معلم همکاری نداشته باشد، تدریس به مفهوم واقعی و عملی آن صورت نخواهد گرفت توجه شاگرد و همکاری او نیز مستلزم آماده شدن برای فعالیت است. تجربه نشان داده است که در آغاز ورود به کلاس، اغلب شاگردان هنوز متوجه فعالیت هایی است  که قبل از آمدن به کلاس افکار آن ها را به خود مشغول داشته است. در شروع کلاس، معلم موظف است توجه و افکار شاگردان را به طور جدی متوجه کلاس و شروع درس کند.

 

ب) آمادگی معلم : 

بدیهی است که برای انجام دادن هرکاری باید آمادگی داشت، امر آموزش نیز از این قانون مستثنی نیست. معلم باید در نظر بگیرد که در کلاس چه می‌خواهد بگوید، چگونه می‌خواهد درس را شروع کند، چگونه می‌خواهد از رسانه آموزشی استفاده کند، می‌خواهد چه هدف هایی را دنبال کند، چگونه در کلاس انگیزه ایجاد کند و این انگیزه را تا پایان کلاس استمرار بخشد و سرانجام، درس را چگونه به پایان برساند. او باید خود را برای همه این زمینه ها آماده کند.

 

گام پنجم : اجرا به وسیله یادگیرنده

گام پنجم در این الگو عبارت است از آماده کردن فرصت‌های برای فراگیرندگان تا آنان به طور عملی بیاموزند. مدت ها طول کشید و مربیان فهمیدند که شرکت در فرآیند یادگیری، یادگیری را افزایش می‌دهد. مۆثرترین موقعیت‌های یادگیری آنهایی است که فعالیت‌ها را خود یادگیرنده انجام دهد.

ممکن است شکلی از مشارکت شامل طیف گسترده‌ای از تکرار تمرین های جدید، هجی کردن یا کلمات مترادف تا حل کردن مسایل ریاضی باشد. بعضی اشکال رسانه‌ها در این فعالیت‌ها مشارکت بیشتری دارند. برای مثال، پاسخ فراگیرنده به تصاویری که قبلاً طرح ریزی شده است، آسان‌تر از اداره کردن پاسخ های آشکار در طی یک فیلم، یادگیری را تقویت می‌کند.

 

بعضی نویسندگان نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی مهارت های روانی حرکتی عملاً انجام شوند، در مقایسه با زمانی که از طریق یک فیلم نمایش داده می‌شود، بهتر یادگرفته می‌شوند. همچنین پاسخ های انشایی روشن در طی یک فیلم یادگیری را تسهیل می‌کند. مگر اینکه ارایه پاسخ ها مستلزم این باشد که دانش آموزان از تماشای فیلم منع شوند.

تقویت فوری پاسخ های صحیح، بویژه زمانی مهم است که با دانش آموزانی کار کنید که دارای توانایی های متوسطی در حد پایین باشند. برای چنین دانش آموزانی تقویت‌های فوری یک نیروی انگیزشی قوی برای موقعیت در یادگیری بعدی آنان به شمار می‌رود.

مباحث کلاسی، پرسش های کوتاه و تمرین های کاربردی فرصت‌هایی را برای پاسخگویی، آماده و تقویت می‌کند. راهنمای معلم، نوشته‌های دستی و مواد کمک آموزشی اغلب شامل پیشنهادها، فنون و فعالیت‌هایی برای استنباط و تقویت پاسخ های دانش آموزان است.

 

گام ششم : ارزشیابی

آخرین گام از الگو برای یادگیری مۆثر، ارزشیابی است. ارزشیابی از اغلب آموخته‌ها، از نوع آزمون های مداد و کاغذی ( کتبی) است. هدف بیشتر این آموخته‌ها اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. با آن که اهداف زیادی بر ارزشیابی مترتب است، در اینجا سه نوع ارزشیابی مورد بحث قرار می‌گیرد:

 

الف) ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی یادگیرنده

سۆال نهایی در فرآیند آموزشی این است که آیا دانش آموزان آنچه را که فرض شده است باید یاد بگیرند، یاد گرفته‌اند؟

 آیا آنان می‌توانند به قابلیت هایی معین شده برسند؟

اولین گام در فرآیند الگو نشان داده شده است. زمانی که معلم اهداف را، که شامل بیان اهداف همراه با درجه معیاری از اجرای قابل قبول است تنظیم می‌کند، روش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به ماهیت اهداف بستگی دارد و این گونه روش ها باید مستقیماً با اهداف بیان شده اولیه در الگو مرتبط باشد.

 

ب) ارزشیابی از رسانه‌ها و مواد آموزشی

 این نوع ارزشیابی غالباً با چنین سۆالاتی مطرح می‌شود:

1- آیا رسانه‌ها برای رسیدن فراگیرندگان به اهداف کمک کرده اند؟

2- آیا همه فراگیرندگان توانسته اند از مواد آموزشی به نحو مناسب استفاده کنند؟

3- آیا هزینه‌های مربوط به موادآموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مۆثربوده است؟

4- آثار رسانه‌ها و مواد آموزشی تا چه اندازه بوده است؟

5- آیا رسانه ها در افزایش علاقه فراگیرندگان به درس مۆثر بوده اند؟

6- آیا رسانه ها فراگیرندگان را برای شرکت مۆثر در آموزش آماده کرده اند؟

معلم با پاسخگویی به این سۆالات، دید روشنی از وضعیت رسانه مورد نظر و به کارگیری آن در آموزش به دست می‌آورد.

 

پ) ارزشیابی از فرآیند آموزشی

با آنکه ارزشیابی نهایی باید پس از اتمام آموزش انجام شود، ارزشیابی یک فرآیند لازم است. ارزشیابی ها پیش از آموزش، طی آموزشی و پس از آموزش صورت می‌گیرد. برای مثال، پیش از آموزش، مشخصات یادگیرندگان اندازه گرفته می‌شود. به علاوه، مواد آموزشی باید پیش از استفاده ارزشیابی شود.

ممکن است در طی آموزشی، ارزشیابی از تمرین های دانش آموزان صورت گیرد و از آنان خواسته شود که مهارتی را توضیح یا به یک پرسش کوتاه پاسخ دهند. ارزشیابی در طی آموزش، اغلب یک هدف تشخیصی است که برای کشف و بررسی مشکلات و مسایل یادگیری و تدریس در فرآیند آموزشی طراحی می‌شود که ممکن است حصول و دستیابی به اهداف را تهدید کند. ارزشیابی پایان آموزش نیست. بلکه آغازی برای ادامه منظم و اصولی این الگو برای استفاده مۆثر از رسانه‌های آموزشی است.

در هیچ موقعیتی، ارزشیابی نباید هدف اصلی باشد. و فرآیند آموزش را تحت تأثیر قرار دهد. اما در هیچ شرایطی نیز نباید ارزشیابی از فرآیند آموزش را به تعویق انداخت. ارزشیابی صحیح در فرآیند آموزش، بویژه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، یکی از مهم تری فعالیت‌های آموزش معلمان است.

معلمان باید درسراسر جریان آموزش به ارزشیابی میزان یادگیری شاگردان خودبپردازند.

ارزشیابی سبب می‌شود که معلم اشکالات و نقایص موجود در اهداف، محتوا، شیوه‌ها و رسانه‌های آموزشی و در یک کلام، اشکالات فعالیت‌های آموزشی را دریابد و از چگونگی توفیق و شکست شاگردان و میزان‌ آمادگی آنان برای فعالیت‌های بعدی آگاه شود.

 

(0) نظر | برچسب ها :
پنج شنبه 17 2 1394


روشهای ایجاد انگیزه و رغبت دانش آموزان به درس ، کلاس و مدرسه توسط معلم

انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است.

از انگیزه بیرونی می‌توان به تقویت‌کننده‌هایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره ،

واز تقویت‌کننده‌های درونی می‌توان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.
آنچه که بیشتر موجب رفتار خود‌جوش می‌شود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیت‌های پرورشی معلم یا مربی این است که دانش‌آموز به تدریج از انگیزه‌های بیرونی به سمت انگیزه‌های درونی هدایت شود.
تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه می‌دهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانش‌آموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس می‌کنند، باور دارند که می‌توانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند.

این گروه از دانش آموزان با انگیزه درون‌گرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است. اما برخلاف آنها، دانش‌آموزان باانگیزه برون‌گرا، احساس بی‌کفایتی یا کفایت کم داشته و همواره تصور می‌کنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر:

معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانش‌آموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزه‌های بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواسته معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت می‌دهند و نه به تلاش و استعداد خود.
این دانش‌آموزان حتی اگر نیم‌نگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعب‌الوصول می‌دانند که دست به عمل نمی‌زنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.
در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» می‌آورد.
از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیت‌ها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر می‌شود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهم‌تر است.
درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بی‌علاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل می‌شود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه می‌شود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابی‌های مناسب فضای کلاس را لذت‌بخش کنند.

 به طورکلی به‌منظور افزایش انگیزه دانش‌آموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزه‌ها راهکارهای زیر توصیه می‌شود:

1-سعی کنیم اولویت تجربه‌های دانش‌آموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش می‌دهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
2- برای موفقیت دانش‌آموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
3- با احترام گذاشتن به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
4-دانش‌آموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیت‌های عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سخت‌گیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوت‌های منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری می‌شود.
5-بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانش‌آموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
6-برای اینکه دانش‌آموز بداند، در طول تدریس به‌دنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.
7-چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانش‌آموز مشخص شود.
8-به‌منظور افزایش حس کفایت در دانش‌آموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.
9-در مورد مشکلات درسی دانش‌آموز و ریشه‌یابی آن، با او تبادل نظر و گفت‌وگو کنیم.
10-تشویق کلامی در کلاس، به صورت انفرادی بسیار حائز اهمیت است

  11- مطالب درسی را به ترتیب از ساده به دشوار مطرح کنیم.
12-از بروز رقابت ناسالم در بین دانش‌آموزان پیشگیری شود.
13-در فرآیند آموزش متکلم وحده نباشیم و یادگیرندگان را در یادگیری مشارکت دهیم.
14-علاقه به دانش‌آموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزه‌ها را افزایش می‌دهد.
15-آموزش را با «تهدید» پیش نبریم.
16-برای دانش‌آموزان با انگیزه، خوراک علمی کافی داشته باشیم.
17-با محول کردن مسئولیت به دانش‌آموزان کم توجه، آنان را به رفتارهای مثبت هدایت و علل کم‌توجهی در آنها را بررسی کنید.
18-شیوه‌های تدریس را از سنتی به شیوه‌های روز تغییر داده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی، حواس پنجگانه دانش‌آموزان را به کار گیریم.
19-میان درس کلاس و مسائل زندگی که به وسیله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار کنیم.
20-تدریس را با طرح مطالب و پرسش‌های جالب توجه آغاز کرده و با تحریک حس کنجکاوی، دانش‌آموزان را برانگیخته‌تر سازیم.

21- به وضعیت جسمانی دانش‌آموزان توجه کرده و علل جسمی بی‌توجهی و کاهش انگیزه آنان را بیابیم.
22-محیط کلاس را با طراحی زیبا و مناسب، جذاب سازیم تا مانع بروز کسالت روحی شویم.
23- با فرهنگ و تاریخچه زندگی افراد مدرسه یا محله‌ای که در آن تدریس می‌کنیم، آشنا شده و در طول تدریس از مثال‌های آشنا استفاده کنیم.
24-به منظور اطلاع از نتیجه فعالیت درسی دانش‌آموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تکالیف آنان را بلافاصله در جلسه بعدی ملاحظه و با رفع اشکالات، جنبه‌های مثبت را تشویق کنید.
25-در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل کنیم.
26-زمان یادگیری باید در حد توان دانش‌آموز باشد. برای تجدید قوا و انگیزه در میان کلاس از وقت تفریح و استراحت غافل نشویم.
27-دانش‌آموز را از میزان پیشرفت خود آگاه سازیم تا بداند برای رسیدن به هدف چه گام‌های دیگری بردارد.
28-به لحاظ اخلاقی و ایجاد انگیزه، همیشه خوش‌اخلاق و خوش‌رو باشیم.
29-به منظور افزایش حس کفایت و مشارکت در ارائه دروس از نظرات دانش‌آموزان استفاده کنیم.
30-مطمئن باشیم که توجه دانش‌آموزان برای شروع تدریس آماده است.

31-تمام مطالب دشوار را یکجا و در یک جلسه آموزش ندهیم.
32-به خاطر داشته باشیم، توجه افراطی به دانش‌آموزان (قوی یا ضعیف) موجب متشنج شدن فضای کلاس می‌شود.
33- دانش‌آموزان را به گروه‌های «خوب»، «بد» و «ضعیف» تقسیم‌بندی نکنیم.
34-از ورود به موضوعات حاشیه‌ای که منجر به انحراف توجه کلاس می‌شود، بپرهیزیم.
35-با ایجاد جلسات بحث و تحلیل به دانش آموزان فرصت تفکر و اظهار نظر بدهیم

36-هرگز دانش‌آموزان را مجبور به انجام فعالیت‌های تحقیرکننده نظیر «جریمه» نکنیم.
37- به افراد درون‌گرا، کمرو، مضطرب که تمایلی به ابراز وجود ندارند، توجه کرده و با تقویت رفتارهای مثبت، آنها را به مشارکت در بحث‌های کلاسی و کارهای گروهی تشویق کنیم.
38-در روش‌های تدریس، کنفرانس و سمینار را مد نظر قرار دهیم.

39-تأکید بر نمره، اضطراب دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد و مانع از توجه کامل به موضوع درس می‌شود. این دانش‌آموزان با وجود تلاش زیاد از نمرات پایینی برخوردارند و به تدریج رابطه میان تلاش و نتیجه را نادیده می گیرند که در نهایت منجر به از دست رفتن انگیزه خواهد شد.

40-گاهی از تجربه‌های دوران تحصیل و شکست‌ها و موفقیت‌های خود برای دانش‌آموزان صحبت کنید.

 

(0) نظر | برچسب ها :
X