rss

دوشنبه 5 5 1394

بسمه تعالی-  مجموعه ای از جملات ناب و برگزیده استاد جهت شرکت در جشنواره ی الکترونیکی پیشوای مرتضی

گرداوری کننده : شهرام احمدی دبیر ادبیات آموزش وپرورش استان اردبیل شهرستان سرعیین

تعداد   35 از کتاب جاذبه ودافعه نوشته ی استاد شهید شهیرمرتضی

 

 

شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره انگیزتر و عکس العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

گویند محمد بن شهرآشوب مازندرانی- که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است- هنگامی که کتاب معروف مناقب را تألیف میکرد، هزار کتاب به نام «مناقب» که همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت. این یک نمونه میرساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول میداشته است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بودهاند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران اجتماعی، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار که کالای عارف است،(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 

در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران.

مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

 

علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشهای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوی میبرید و روز در متن اجتماع فعالیت میکرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگیهای او را میدید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانهاش را میشنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانهاش را میدید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانهاش را میشنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

کتاب حاضر مجموعهای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه مبارک رمضان سال 1388 در حسینیه ارشاد ایراد شده است. این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:13)

 

در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم میخورد محبت است. آنها میگویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیدهاند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:22)

 

 

اسلام، هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:25)

 

 

علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است. . (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:31)

 

جاذبه علی علیه السلام از قسم اخیر است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:36)

 

علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:37)

 

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی میرود، اما علی و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:39)

 

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:40)

 

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقهمند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:41)

 

عشق، قوای خفته را بیدار و نیروهای بسته و مهارشده را آزاد میکند نظیر شکافتن اتمها و آزاد شدن نیروهای اتمی. الهام بخش است و قهرمان ساز. چه بسیار شاعران و فیلسوفان و هنرمندان که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراکی، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میکند، و آنگاه که در جهت عِلوی متصاعد شود کرامت و خارق عادت به وجود میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

روح را از مزیجها و خلطها پاک میکند و به عبارت دیگر عشق تصفیهگر است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

 

صفات رذیله ناشی از خودخواهی و یا سردی و بیحرارتی را از قبیل بخل، امساک، جبن، تنبلی، تکبر و عجب، از میان میبرد. حقدها و کینهها را زایل میکند و از بین  برمیداردگو اینکه محرومیت و ناکامی در عشق ممکن است به نوبه خود تولید عقده و کینهها کند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:49)

 

قلب زمامدار بایستی کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور میتوان مردم را گوسفند وار راند ولی نمیتوان نیروهای نهفته آنها را بیدار کرد و به کار انداخت. نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی جاذبهدار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروهای عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:63)

 

 

 

ابن عباس گفت در محضر پیغمبر بودیم. پرسیدند: بهترین همنشینان کیست؟

حضرت فرمود:

مَنْ ذَکرَکمْ بِاللَّهِ رُؤْیتُهُ وَ زادَ کمْ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَکرَکمْ بِالْاخِرَةِ عَمَلُهُ «1».

آن کس که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:67)

 

            تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:69)

 

سیوطی روایت میکند که پیغمبر فرمود:

«دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:

«آیا راهنمایی کنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آری یا رسول اللَّه! فرمود: این، علی است. دوستش بدارید به دوستی من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را برای شما بگویم.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

 

علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت میورزید و از کسی ملاحظه میکرد به خاطر خدا بود. قهراً این حالت دشمن ساز است و روحهای پر طمع و پر آرزو را رنجیده میکند و به درد میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:99)

 

وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل. بصیرت در دین- همچنانکه در روایت آمده است- اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:109)

 

این شرط که اعمال بصیرت در امر به معروف و نهی از منکر واجب است، مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی است به استثنای خوارج. آنها روی همان جمود و خشکی و تعصب خاصی که داشتند میگفتند امر به معروف و نهی از منکر تعبد محض است، شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد، نباید نشست در اطرافش حساب کرد. طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته میشوند و خونشان هدر میرود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدی بر قیامشان مترتب نیست، قیام میکردند و یا ترور میکردند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص: 110 زیر صفحه)

 

 

انَّک لَمَلْبُوسٌ عَلَیک، انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ «2».

سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمیشود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:120)

 

عبادت توأم با جهالت از نظر علی- که اسلام شناس درجه اول است- ارزشی نداشت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:136)

 

 

 

تنگ نظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی میبینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشک مغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:139)

 

اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی میرساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:143پا ورقی)

 

رسول اکرم فرمود:

انّی ما اخافُ عَلی امَّتِی الْفَقْرَ وَ لکنْ اخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ «1».

من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد میکند، فقر اقتصادی وارد نمیکند.


 

 

 

 

 

(0) نظر | برچسب ها :
پنج شنبه 1 5 1394

بسمه تعالی-  مجموعه ای از جملات ناب و برگزیده استاد جهت شرکت در جشنواره ی الکترونیکی پیشوای مرتضی

گرداوری کننده : شهرام احمدی دبیر ادبیات آموزش وپرورش استان اردبیل شهرستان سرعیین

تعداد   35 از کتاب جاذبه ودافعه نوشته ی استاد شهید شهیرمرتضی

 

 

شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره انگیزتر و عکس العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

گویند محمد بن شهرآشوب مازندرانی- که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است- هنگامی که کتاب معروف مناقب را تألیف میکرد، هزار کتاب به نام «مناقب» که همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت. این یک نمونه میرساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول میداشته است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بودهاند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران اجتماعی، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار که کالای عارف است،(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 

در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران.

مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

 

علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشهای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوی میبرید و روز در متن اجتماع فعالیت میکرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگیهای او را میدید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانهاش را میشنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانهاش را میدید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانهاش را میشنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

کتاب حاضر مجموعهای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه مبارک رمضان سال 1388 در حسینیه ارشاد ایراد شده است. این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:13)

 

در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم میخورد محبت است. آنها میگویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیدهاند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:22)

 

 

اسلام، هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:25)

 

 

علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است. . (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:31)

 

جاذبه علی علیه السلام از قسم اخیر است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:36)

 

علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:37)

 

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی میرود، اما علی و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:39)

 

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:40)

 

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقهمند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:41)

 

عشق، قوای خفته را بیدار و نیروهای بسته و مهارشده را آزاد میکند نظیر شکافتن اتمها و آزاد شدن نیروهای اتمی. الهام بخش است و قهرمان ساز. چه بسیار شاعران و فیلسوفان و هنرمندان که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراکی، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میکند، و آنگاه که در جهت عِلوی متصاعد شود کرامت و خارق عادت به وجود میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

روح را از مزیجها و خلطها پاک میکند و به عبارت دیگر عشق تصفیهگر است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

 

صفات رذیله ناشی از خودخواهی و یا سردی و بیحرارتی را از قبیل بخل، امساک، جبن، تنبلی، تکبر و عجب، از میان میبرد. حقدها و کینهها را زایل میکند و از بین  برمیداردگو اینکه محرومیت و ناکامی در عشق ممکن است به نوبه خود تولید عقده و کینهها کند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:49)

 

قلب زمامدار بایستی کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور میتوان مردم را گوسفند وار راند ولی نمیتوان نیروهای نهفته آنها را بیدار کرد و به کار انداخت. نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی جاذبهدار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروهای عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:63)

 

 

 

ابن عباس گفت در محضر پیغمبر بودیم. پرسیدند: بهترین همنشینان کیست؟

حضرت فرمود:

مَنْ ذَکرَکمْ بِاللَّهِ رُؤْیتُهُ وَ زادَ کمْ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَکرَکمْ بِالْاخِرَةِ عَمَلُهُ «1».

آن کس که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:67)

 

            تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:69)

 

سیوطی روایت میکند که پیغمبر فرمود:

«دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:

«آیا راهنمایی کنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آری یا رسول اللَّه! فرمود: این، علی است. دوستش بدارید به دوستی من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را برای شما بگویم.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

 

علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت میورزید و از کسی ملاحظه میکرد به خاطر خدا بود. قهراً این حالت دشمن ساز است و روحهای پر طمع و پر آرزو را رنجیده میکند و به درد میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:99)

 

وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل. بصیرت در دین- همچنانکه در روایت آمده است- اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:109)

 

این شرط که اعمال بصیرت در امر به معروف و نهی از منکر واجب است، مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی است به استثنای خوارج. آنها روی همان جمود و خشکی و تعصب خاصی که داشتند میگفتند امر به معروف و نهی از منکر تعبد محض است، شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد، نباید نشست در اطرافش حساب کرد. طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته میشوند و خونشان هدر میرود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدی بر قیامشان مترتب نیست، قیام میکردند و یا ترور میکردند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص: 110 زیر صفحه)

 

 

انَّک لَمَلْبُوسٌ عَلَیک، انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ «2».

سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمیشود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:120)

 

عبادت توأم با جهالت از نظر علی- که اسلام شناس درجه اول است- ارزشی نداشت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:136)

 

 

 

تنگ نظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی میبینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشک مغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:139)

 

اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی میرساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:143پا ورقی)

 

رسول اکرم فرمود:

انّی ما اخافُ عَلی امَّتِی الْفَقْرَ وَ لکنْ اخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ «1».

من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد میکند، فقر اقتصادی وارد نمیکند.


 

 

 

 

 

(0) نظر | برچسب ها :
چهارشنبه 17 4 1394
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت 

متحیرم چه نامم شه ملک لافتا را


بسمه تعالی-  مجموعه ای از جملات ناب و برگزیده استاد جهت شرکت در جشنواره ی الکترونیکی پیشوای مرتضی

گرداوری کننده : شهرام احمدی دبیر ادبیات آموزش وپرورش استان اردبیل شهرستان سرعیین

تعداد   35 از کتاب جاذبه ودافعه نوشته ی استاد شهید شهیرمرتضی

 

 

شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره انگیزتر و عکس العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

گویند محمد بن شهرآشوب مازندرانی- که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است- هنگامی که کتاب معروف مناقب را تألیف میکرد، هزار کتاب به نام «مناقب» که همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت. این یک نمونه میرساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول میداشته است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بودهاند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران اجتماعی، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار که کالای عارف است،(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:10)

 

 

در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران.

مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

 

علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشهای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوی میبرید و روز در متن اجتماع فعالیت میکرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگیهای او را میدید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانهاش را میشنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانهاش را میدید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانهاش را میشنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:12)

 

کتاب حاضر مجموعهای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه مبارک رمضان سال 1388 در حسینیه ارشاد ایراد شده است. این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:13)

 

در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم میخورد محبت است. آنها میگویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیدهاند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:22)

 

 

اسلام، هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:25)

 

 

علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است. . (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:31)

 

جاذبه علی علیه السلام از قسم اخیر است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:36)

 

علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد.(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:37)

 

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی میرود، اما علی و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:39)

 

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:40)

 

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقهمند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:41)

 

عشق، قوای خفته را بیدار و نیروهای بسته و مهارشده را آزاد میکند نظیر شکافتن اتمها و آزاد شدن نیروهای اتمی. الهام بخش است و قهرمان ساز. چه بسیار شاعران و فیلسوفان و هنرمندان که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراکی، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میکند، و آنگاه که در جهت عِلوی متصاعد شود کرامت و خارق عادت به وجود میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

روح را از مزیجها و خلطها پاک میکند و به عبارت دیگر عشق تصفیهگر است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

 

صفات رذیله ناشی از خودخواهی و یا سردی و بیحرارتی را از قبیل بخل، امساک، جبن، تنبلی، تکبر و عجب، از میان میبرد. حقدها و کینهها را زایل میکند و از بین  برمیداردگو اینکه محرومیت و ناکامی در عشق ممکن است به نوبه خود تولید عقده و کینهها کند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:46)

 

عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:49)

 

قلب زمامدار بایستی کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور میتوان مردم را گوسفند وار راند ولی نمیتوان نیروهای نهفته آنها را بیدار کرد و به کار انداخت. نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی جاذبهدار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروهای عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد.(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:63)

 

 

 

ابن عباس گفت در محضر پیغمبر بودیم. پرسیدند: بهترین همنشینان کیست؟

حضرت فرمود:

مَنْ ذَکرَکمْ بِاللَّهِ رُؤْیتُهُ وَ زادَ کمْ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَکرَکمْ بِالْاخِرَةِ عَمَلُهُ «1».

آن کس که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:67)

 

            تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:69)

 

سیوطی روایت میکند که پیغمبر فرمود:

«دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:

«آیا راهنمایی کنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آری یا رسول اللَّه! فرمود: این، علی است. دوستش بدارید به دوستی من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را برای شما بگویم.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:87)

 

 

علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت میورزید و از کسی ملاحظه میکرد به خاطر خدا بود. قهراً این حالت دشمن ساز است و روحهای پر طمع و پر آرزو را رنجیده میکند و به درد میآورد. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:99)

 

وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل. بصیرت در دین- همچنانکه در روایت آمده است- اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف(جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:109)

 

این شرط که اعمال بصیرت در امر به معروف و نهی از منکر واجب است، مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی است به استثنای خوارج. آنها روی همان جمود و خشکی و تعصب خاصی که داشتند میگفتند امر به معروف و نهی از منکر تعبد محض است، شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد، نباید نشست در اطرافش حساب کرد. طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته میشوند و خونشان هدر میرود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدی بر قیامشان مترتب نیست، قیام میکردند و یا ترور میکردند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص: 110 زیر صفحه)

 

 

انَّک لَمَلْبُوسٌ عَلَیک، انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ «2».

سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمیشود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:120)

 

عبادت توأم با جهالت از نظر علی- که اسلام شناس درجه اول است- ارزشی نداشت. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:136)

 

 

 

تنگ نظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی میبینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشک مغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:139)

 

اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی میرساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام،استاد مطهری ص:143پا ورقی)

 

رسول اکرم فرمود:

انّی ما اخافُ عَلی امَّتِی الْفَقْرَ وَ لکنْ اخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ «1».

من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد میکند، فقر اقتصادی وارد نمیکند.


 استفاده از این خلاصه اثر بلامانع است به شرط فاتحه بر روح استاد مطهری وپدر این حقیر

(0) نظر | برچسب ها :
پنج شنبه 11 4 1394
روزه تهذیب نفس یعنی بازدارنده از کارهای ناپسند است .
(0) نظر | برچسب ها :
سه شنبه 9 4 1394

خداوند متعال به حضرت موسی فرمود : 
ای موسی ! من شش چیز را در شش جا قرار دادم؛ ولی مردم در جای دیگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند یافت : 
1- راحتی و آسایش مطلق را در '' آخرت'' قرار دادم، ولی مردم در '' دنیا '' به دنبال آن می‌گردند!
2- عزت و شرف را در ''عبادت'' قرار دادم، ولی مردم آن را در
'' پست و مقام '' میجویند!
3- بی‌نیازی را در ''قناعت'' قرار دادم، ولی مردم آن را در ''زیادی مال و ثروت'' جستجو می‌کنند!
4- رسیدن به بزرگی و مقام را در ''فروتنی'' قرار دادم، ولی مردم آن را در'' تکبّر و خودبرتر بینی'' می جویند!
5- کسب علم را در ''گرسنگی و تلاش'' قرار دادم، ولی مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن می‌گردند!
6- اجابت دعا را در "" لقمه حلال "" قرار دادم، ولی مردم آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو میکنند!

(0) نظر | برچسب ها :
X